عید مبارک ...

سلام 

عید بر همتون مبارک و ایشالله خوش گذشته باشه . 

به ما که خیلی خوش گذشت ، جشن های حنا بندان و عروسی رو به خوبی پشت سر گذاشتیم ، روز حنابندان که ماهان یه خورده سرما خورده بود و خیلی خلق خوبی نداشت و همش میگفت بغل باشم دیشب هم که جشن عروسی بود و از صبح باطری های دوربین رو گذاشته بودم شارژ بشه ولی در کمال خوش شانسی شب که گذاشتم روی دوربین اصلاً شارژ نشده بودند و مشکل پیدا کرده بودند ، جشن خوبی بود و کلی خوش گذروندیم ولی ماهان بازهم می گفت بغل ، تمام مدت رقص چسبیده بود بغلم و پایین نمی رفت و زمانی که دستم خسته می شد و دستم یه خورده پایین می یومد با عصبانیت می گفت درست بغلم کن ولی در کل خوش گذشت .   

مهسا و پویا جان آرزو می کنم همیشه در کنار هم خوشبخت زندگی کنید

 

پ.ن : رنگ و مدل موهام هم اینجوری شد .    

نتیجه

 

 

سلام   

این خانم کوچولو که می بینید یک نتیجه است . 

نتیجه کی ؟ 

نتیجه مامان بزرگ و بابابزرگ ماهان ( پدری) 

اسمش فاطیماست و هنوز از چله بیرون نیامده است . دیروز برای اولین بار چشممان به جمال زیبایش روشن شد. بچه ها از دیدنش کلی ذوق کرده و دورش جمع شده بودند ، ماهان می گفت شبیه به بارانه ( یکی از نی نی ها مهدکودک که دختری سفید و قلمبه ست ). 

 

پ.ن :  

-   خرید های ماهان و خودم رو واسه عروسی انجام دادم . 

-  تاریخ حنابندان از 19 به 22 آبان تغییرکرد . 19 آبان برای من بهتر بود چون روز پنجشنبه بود و من تعطیل بودم و بهتر به کارام می رسیدم . 

 - رنگ موهام و انتخاب مدل مو هنوز مونده

این روزهای ما

سلام 

این روزهای ما مثل هم میگذره تقریباً ، همه چیز در امن و امانه شبگرد هم بیداره 

 

سرویس مهدکودک ماهان عوض شده واصلاً با سرویس جدید کنار نمیاد اگر یه زمانی برسن سازمان و من یکی دودقیقه دیر کنم غوغایی به پا میکنه که بیا و ببین یه جوری گریه میکنه و هق هق که گاهی همکار ها دورش جمع میشن ببینن چی شده . جالبه که خاله شهره ( راننده جدید ) هم اصلاً تلاشی واسه دوست شدن با گل پسری نمیکنه ماهان عقب نشسته به گریه کردن و اون هم نشسته پشته فرمون منم وقتی میرسم و این صحنه رو می بینم اینجوریم 

  

دیروز ماهان رو از طرف مهدکودک برده بودن جشن خاله شادونه که خیلی بهش خوش گذشته بود ، بنظرم خاله شادونه از بین مجری های کودک خیلی دوست داشتنیه خودم هم دوستش دارم   

 

یه جشن عروسی در پیش داریم ، عروسی مهسا جون ( دختر عموی ماهان ) که کلی کار دارم واسه این جشن ، لباس خریدن واسه ماهان ، خودم هم خرید دارم یه کوچولو ، موهامو نمی دونم چه رنگ کنم ، آرایشگاه کجا برم ، چه مدل موهامو درست کنم و .... 19 آبان جشن جنابندانه و 24 آبان عروسی . انشالله خوشبخت بشن