این روزها ماهان به کشیدن نقاشی علاقه پیدا کرده البته خیلی حوصله رنگ آمیزی رو نداره و بیشتر دوست داره فقط نقاشی بکشه و برای رنگ آمیزی باید همراهیش کنم.
توی مهد کودک قصه کربلا رو براشون گفته بودند چون چند روز درمورد امام حسین و شمر می پرسید. ( اولش می گفت شرم کلی تکرار کردم شمر تا درست شده )
یکی دو روز پیش توی دفترش یه خونه کشیده با پنجره های زیاد و یه دودکش که می گفت این خونه شمره و الان هم شمر رفته حمام رو این دودها که از دودکش بیرون میاد بخار حمامه ، فرداش دوباره یه خونه کشیده و میگه این خونه امام حسینه و کلی توضیحات در موردش میده و آخرش میگه مامان ، خونه شمر و امام حسین رو جدا کشیدم که شمر امام حسین رو نکشه .
با این خونه گرم وحمام نرمی که برا شمر کشیده فکر نکنم به این زودیها دلش بیاد از خونه ش بیرون بیاد که بخواد به کسی اذیتی برسونه
از طرفم ببوسیدش
آره راست میگی
مرسی عزیزم
به به به اول می خواستم د رجواب کامنتت دعوات کنم که پس کی می خوای بنویسی ولی گفتم بزار قبلش چک کنم که ضایع نشم
خیلی کار خوبی می کنی دوباره می نویسی ولی جای عکس ماهان خالیه تو این دو تا پست.حتما عکسش رو بزار ببینیم چقدر تغییر کرده بچمون
چشم سنی جونم عکس هم حتماً میذارم
ای جان ... قربون دل ساده و پاکش
az tarafe man koli machesh kon maryami
به روی چشم اطاعت می شود
مریم خیلی خوبه که ماهان به نقاشی علاقه پیدا کرده تازه کمی مطالعه کنی از روی نقاشی ها میتونی به روحیاتش هم پی ببری خیلی تشویقش کن.
آره همیشه ازش می خوام واسم توضیح بده که چی کشیده
من بودمم که نظر بدون نام فرستادم. یادم رفت اسمم رو بنویسم شرمنده...
ای جان
چقدر پاک و معصوم
سلام عزیزم
مرسی از تبریکتون
خدا ماهان عزیز رو براتون حفظ کنه
سلام دوست خوب و قدیمی منتظر حضور و نظر شما هستم با مدادرنگی[گل]