عشق ماشین

برای انجام کاری به نمایندگی ایران خودرو رفته بودیم ، وقتی وارد شدیم ماهان از دیدن این همه ماشین تروتمیز یک جا کلی ذوق کرده بود و هی میگفت مامان اینو ببین مامان اون قرمزرو ببین خلاصه کلی حال کرد واسه خودش. یکی از آقایونی که اونجا کار می کرد از ماهان خوشش اومده بود سوئیچ دستشو داد به ماهان و گفت برای تو ماهانو بگی کلی ذوق کرد وقتی آقاهه قیافه ماهانو دید که خیلی جدی فکر می کنه که سوئیچ مال خودشه بهش گفت باهاش بازی کن گمش نکنی ها بعداً بهم بده (  خندم گرفته بود ) ولی هرچی به ماهان گفت بیا باهم بریم ماشین هارو نشونت بدم قبول نکرد باهاش بره. 

واسه داخل اومدن و بیرون رفتن هم جلوی در سنسوری می ایستاد و بلند داد میزد بازش کن و می رفت بیرون واسه داخل اومدن هم همین قصه بود واقعاً فکر می کرد کسی از یه جایی درو باز می کنه ، خلاصه آبروبری کرد دیگه .  

 

نظرات 5 + ارسال نظر
خاله شبنم پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:40 ب.ظ http://asalghaderi.blogfa.com

مامانی نگفتی برای انجام چه کاری؟ فضول دونمون درد گرفت.

بابا علی یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:52 ق.ظ

بچمون از همین کوچیکی ماشین بازه.فکر کنم تو سن ۱۰ سالگی باید ماشین رو تحویل آقا بدیم.

آره همینطوره که میگی . خوبه دیگه اول میاد سرکار دنبال من بعد باهم میایم دنبال تو

خاله مینا پنج‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:29 ب.ظ

قربووووووووونه چهره ماهت برم ماهانم

سنی سه‌شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:12 ب.ظ http://harirebeheshti.blogfa.com

وای خدااااا کلی بهش خندیدم مریم جوناتفاقا تو این عکسه نشون میده که خیلی خوشحاله

آره راست میگی . قیافه شیطونشو می بینی

مامان ماهان دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:48 ق.ظ http://mahan1.niniweblog.com/

بچه منم اسمش ماهانه و عشق ماشین به وبلاگش سر بزن

حتماْ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد