عشق ماشین

برای انجام کاری به نمایندگی ایران خودرو رفته بودیم ، وقتی وارد شدیم ماهان از دیدن این همه ماشین تروتمیز یک جا کلی ذوق کرده بود و هی میگفت مامان اینو ببین مامان اون قرمزرو ببین خلاصه کلی حال کرد واسه خودش. یکی از آقایونی که اونجا کار می کرد از ماهان خوشش اومده بود سوئیچ دستشو داد به ماهان و گفت برای تو ماهانو بگی کلی ذوق کرد وقتی آقاهه قیافه ماهانو دید که خیلی جدی فکر می کنه که سوئیچ مال خودشه بهش گفت باهاش بازی کن گمش نکنی ها بعداً بهم بده (  خندم گرفته بود ) ولی هرچی به ماهان گفت بیا باهم بریم ماشین هارو نشونت بدم قبول نکرد باهاش بره. 

واسه داخل اومدن و بیرون رفتن هم جلوی در سنسوری می ایستاد و بلند داد میزد بازش کن و می رفت بیرون واسه داخل اومدن هم همین قصه بود واقعاً فکر می کرد کسی از یه جایی درو باز می کنه ، خلاصه آبروبری کرد دیگه .  

 

دلتنگی

سرمان به کار گرم بود که در اتاق باز شد ،دیدیم یکی از همکارها پسرش را آورده تا ما ببینیم ، پسری بامزه با قیافه ای قلدرانه به اسم آراد که هرچه اصرارکردیم که به داخل بیاید قبول نکرد حتی وعده ی دادن بسکویت هم راضیش نکرد  ، همان دم در کمی صحبت کردیم و رفتند و من با دیدن او دلم برای پسری تنگ شد کاش الان میدیدم در مهد چه می کند .

خاله لینا

سلام   

خاله لینا را خیلی دوست دارد خودش و ماشینش را ، وقتی خاله لینا یا همون استارتر رو میبینه یه دسته حسابی بهش میده و شش دانگ حواسش به این موضوعه که ببینه سوئیچ ماشین دستشه یا نه ، اگر نبود که خوب اتفاق خاصی رخ نمیده ولی اگه سوئیچ رو ببینه واویلاست ، کلید رو میگیره و به هیچ وجه من الوجود راضی نمی شه که بهش بده و میگه من هم می خوام باهاش برم خونشون .  

خاله لینا هم الحق که طاقتش با بچه خوبه بعضی وقتها من عصبانی میشم ولی اون هنوز باخوشرویی جواب ماهانو میده . 

راستی ماهان به خاله لینا قول داده که هر شب مسواک بزنه و تا حالا این قوله خوب جواب داده .  

ماهان و ماشین خاله لینا 

پ.ن : خاله لینا دوست و همکار مامان مریمه 

نازنین ناز نکن

 

 

نازنین ناز نکن درو رو کسی باز نکن 

نازنین قهر نکن زندگیمو زهر نکن   

یه آهنگ هایی به نظر پسری خیلی جالب هستند و وقتی پخش می شن به اونها علاقه نشون میده و حتماْ باید با صدای بلند بهشون گوش بده . آهنگ بالا یکی از اوناست. 

آهنگ مریم ( آرتین ) و همه چی آرومه ( حمید طالب زاده ) رو هم خیلی دوست داره که البته سلیقمون توی انتخاب موزیک خیلی شبیه . 

توی ماشین هم که کنترل ضبط کلاْ دست خودشه و آهنگهایی رو که دوست نداره رد میکنه و اونایی که دوست داره رو بلند  .

پسر رنگارنگ

سلام 

دیروز ظهر موقع رفتن به خونه مامان شهناز ماهان واسه خودش از توی کمد یه شال پیدا کرد و سرش زد و اصرار پشت اصرار که من باید شال بزنم ، من و بابا علی وقتی از پسش برنیومدیم گفتیم خوب بزن ولی گرمت میشه ها خلاصه سوار ماشین که شدیم عینکش رو هم طبق معمول روی چشماش گذاشت و خلاصه تیپش خیلی دیدنی بود رنگ و وارنگ .  

 

پ . ن 1 : روزپنجشنبه 8 اردیبهشت خاله مرجان ( از دوستان دوران دبستان مامان مریم و همیشه شاکی که مامان مریم بی معرفته و سراغی ازش نمی گیره  ) واسه ناهار اومد پیشمون ماهان خیلی باهاش جور شده بود و کلی باهم بازی کردن و ساعت 8:30 شب موقع رفتن خاله مرجان ماهان کلی گریه کرد که می خوام باهاش برم خونشون .

25 فروردین - مهمانی دوستان قدیمی

سلام 

 

25 فروردین ماه خاله شاداب و خاله نسرین خونمون مهمون بودن ما همکلاسی دبیرستان بودیم و الان همکار هستیم ، اون شب خیلی خوش گذشت بچه ها  هم خیلی بازی کردن . ماهان و رونیکا هر از گاهی بخاطر اسباب بازی دعواشون می شد و من و خاله نسرین میانجی گری می کردیم و هر جور بود قضیه رو فیصله می دادیم این وسط بیتا کوچولو هم واسه خودش بازی می کرد و گاهی هم بیتابی. 

 

بیتا- ماهان - رونیکا

آموزش زبان انگلیسی

سلام  

چند روزیه که تو فکرم کم کم آموزش زبان رو واسه ماهانکم شروع کنم طبق مقالاتی که توی اینترنت خوندم آموزش زبان رو باید از سه سالگی برای بچه ها شروع کرد البته بستگی به این داره که کودک در این سن فارسی رو خوب حرف بزنه و معنی کلمات را در جمله  فارسی بشناسه . قبل از سه سالگی هم میشه مقدمات آموزش زبان را فراهم کرد فقط با آهنگ های ساده که گوش بچه به کلمات آشنا شود . امروز قراره مدرس زبان مهد کودک ماهانو تست کنه که اگه خوب بود بزارمش کلاس زبان ، ظاهراً آموزش زبان گروهی برای بچه ها بیشتر جواب میده . حالا ببینم چی میشه    

پ.ن 1:امروز تولد عاطفه ی مهرداده ، تولدت مبارک باشه عزیزم ، همیشه شاد و خوشبخت باشید. 

پ. ن 2: ببخش افروز جان هنوز نتونستم اون عکسو از مبایلم وارد کامپیوتر کنم باید بشتر با گوشیم کارکنم ببینم چی کجاست توش . ( گوشیه htc هم واسم شده دردسر)

کلمات

سلام 

 

خیلی وقته که می خواهم کلماتی رو که یه جور دیگه ادا می کنی اینجا بنویسم که بعدها فراموش نکنم ولی فرصت نمی شه ولی قصد دارم حالا این کارو بکنم و به مرور زمان تکمیلش کنم گرچه خیلی از اونها رو شاید فراموش کرده باشم .    

آشمَمو = آشپزخانه

قبلاً به آشپزخانه آشمَمو می گفتی نمیدونم این دو کلمه چه شباهتی به همدیگه داشتند که واژه آشممو رو به جای آشپزخونه انتخاب کردی ولی حالا دیگه درست میگی .   

شودکار=خودکار 

 

ایوار‍‍ِز = خداحافظ 

این روز ها ایوارز تکه کلام خاله مینا شده که به جای خداحافظ دستشو مثل ماهان بالا می بره و میگه ایوااااارز 

 

زن نَنو = زن عمو 

اولین بار توی مسافرت پارسال  ( همراه عمه طوبی و عمو رضا ) بود که واژه زن ننو رو یاد گرفتی و به زن عمو مهناز گفتی و چون یه جور بامزه زن ننو می گفتی هروقت زن عمو مهنازو صدا می کردی خودش رو به نشنیدن می زد تا چند بار صداش بزنی . ( حالا دیگه زن عمو رو درست       می گی )  

 

کوریا = پوریا  

عجیبه که هنوز پوریا رو کویا یا کوریا صدا می زنی وقتی باباعلی بهت میگه که باید بگی پوریا می تونی درست بگی ولی توی بازی و شیطونی که می خوای سریع صداش بزنی همون کوریا می گی

 

پ.ن 1 : هنوز به این خونه مجازی عادت نکردم برام غریبه اس ( تغییر همیشه واسم سخته ) البته عادت می کنم ، این خصلت آدم هاست . 

 

پ.ن 2: علاوه بر اینکه که دو سایت بلاگفا و پرشین بلاگ اینجا باز نمی شن حتی برای وبلاگهای مربوط به این دو سایت نظر هم نمی تونم بنویسم .