ماشینی برای عشق مامان و بابا

این هم از ماشین آقا ماهان   

تغییر تایم تابستانه

چند سالی هست که تابستان تایم اداری بعلت صرفه جویی در مصرف انرژی کم میشه و امروز اولین روز تجریه تایم جدید تابستانه در سال 90  ( فکر کنم این موضوع از سال ۸۶-۸۷ که خشکسالی بود به راه افتاد ) بهرحال ما که حالشو می بریم تایم حالا از 6:30 تا 14:30 که در واقع صبحها تا 7 وقت داریم کارت بزنیم و در اخر هم از 14:15 می تونیم کارت خروجی رو بزنیم و پنجشنبه ها هم که تعطیل ، حالا وقت بیشتری برای با ماهان بودن دارم و خستگی هم کمتره هوووووررررااااا 

 

پ.ن  

1- ماهان علاقه بیشتری به دیدن کارتون پیدا کرده و با دقت بیشتر تی وی نگاه می کنه 

2- خرد کردن کاغذ رو با قیچی بسیار دوست داره طوری که نیم تا سه ربع ساعت می شینه و کاغذ خرد می کنه ( یادم باشه واسش چکنویس ببرم بچم خرد کنه  )

صبح پنجشنبه

یک لحظه از خواب بیدار می شم و میبینم که بابا علی داره آماده می شه که بره سرکار باهاش خداحافظی می کنم و اون میره , هرکاری می کنم دیگه خوابم نمی بره بعد از مدتهای مدید تصمیم می گیرم تا پسری خوابه کامپیوتر رو روشن کنم آخه همیشه سرکار وب گردی می کنم و خونه شاید ماهها کامپیوتر روشن نمی شه خلاصه بعد می فهمم که ای داد بیداد ظاهراَ موس کامپیوتر خراب شده و به سختتتتتیییی حرکت می کنه , کم نمی یارم و همونجوری ازش کار می کشم به اینترنت وصل می شوم و توی وبلاگ شبنم جون یه مطلب قشنگ می خونم و شاد می شم . ای بابا پسری انگار بو بره که من بیدارم داره صدام می زنه فعلاَ بای

کمبود وقت

سلام  

همیشه برای انجام کارهای خانه وقت کم دارم و همیشه یک جای کار می لنگد ، خوب نمی رسم چکار کنم  

امروز سرکار همه مدیران محترم مأموریت بودند و همه همکاران هم در پی کارهای خودشان این وضعیت وقتی حضرات نیستند همیشه اتفاق میافته این دفعه من هم از این فرصت استفاده کردم و  رفتم خونه خیلی حال داد واسه خودم موسیقی گذاشتم و کلی به کارهام رسیدم و دوباره برگشتم سر کار . 

 

پ.ن : امروز قراربود اولین جلسه کلاس زبان ماهان توی مهدکودک برگزار بشه دیشب بابا علی بهش می گفت فردا خاله teacher میاد بهتون زبان یاد بده ! ( تا ببینم چطور بوده )

تولد سه سالگی

روز تولد ماهان واسش یه کیک کوچولو گرفتیم و شمع فوت کنون داشتیم و چند تا عکس گرفتیم ، آخر شب هم خاله مینا ، دایی مهرداد و عاطفه جون اومدن پیشمون و ما که هنوز کیک رو نبریده بودیم دوباره با هم چند تا عکس انداختیم بعد کیک خوردیم ، خوش گذشت . پسر کوچولوی من وارد 4 سالگی شد . 

مادر یعنی مهربانترین

 

 

مادرم ، با تو زیستن ، بهشت زندگی من است . 

 

روز مادر بر همه مادران خوب مبارک باد.

گل مامان تولدت مبارک

سلام 

امروز تولد ماهان عزیزمه ، سه سال پیش توی همچین روزی ساعت 11:20 بود که توی بیمارستان مهر به دنیا اومد ، سه ساله که با اومدن این فرشته مریم و علی ، مامان و بابا شدن ، واژه هایی که هر بار از دهن تو واسه صدا زدن ما بیرون میاد و ما با شنیدنش عشق می کنیم . ماهان گلم با اومدنت به زندگی ما شادی و گرمی بیشتری بخشیدی و ما تحمل یه لحظه دوری تورو نداریم .   

ماه مامان تولدت مبارک عزیزم انشالله همیشه سلامت و شاد باشی.